×
Music: Yanni - Felitsa | گذاشته شده در 96/07/23 

دنیاى من

دنیای من ، دنیاییست دور از زمین

غمى در خوشحالى!
سه شنبه, ۱۰ مرداد ۱۳۹۶، ۰۳:۲۱ ب.ظ


بزرگترین اشتباه و ضعف بعضی ها این است که میخواهند مردم را خوشحال و دور از غم ببینم..!

ولى افسوس که آهانها یا قدر نمیدانند و یا چشم بسته ، دل باخته میشوند! و همین ، غمى در خوشحالیست...



+ آهنگ وب عوض شد :)


10 سال بعد چگونه خواهم بود؟ :)
يكشنبه, ۱ مرداد ۱۳۹۶، ۱۱:۵۱ ب.ظ


سلام :)

میخواستم با یه پست دیگه این حالت از وبم رو که اینجوری شده شروع کنم و کلی حرف داشتم که بزنم و غیره :)

ولی خوب از اونجایی که یکم حوصله و اعصاب میخواست نشد تا اینکه دعوت الی رو برای چالش دیدم و خوب گفتم چی بهتر از این برای شروع D:

و از همین تریبون هم بسیار از الی و شروع کننده این چالش  تچکر میکنم :)

خوب ده سال بعد چه جوری ام؟ :

ده سال بعد ، بعد از اینکه مدالِ طلا یکِ جهانی المپیاد های کامپیوتر و ریاضی رو گرفتم توی یکی از بهترین دانشگاه های دنیا مشغول به تدریس در مقطع دکترا شدم (امید وارم تا اون موقع صنعتی شریف یا یکی از این دانشگاهای ایرانی جز بهترینا باشه مجبور نشیم بریم اون ور آب D: ) و توی یه خونه دنج جمع و جور و مرتب و دوبلکس که یه اتاق مطالعه با کلی کتاب باحال داره و یه تراس توی طبقه دوم توی اتاق خواب هم داره که نماش آرامش بخش باشه و دور از سر و صدا که کتابامو اونجا بخونم D: و یه پیانو هم توی پذیرایی هست که گاهی برای دل خودم بزنم :)  از گل و گیاهم خوشم میاد به شرطی یکی باشه مواظبت کنه!

از اونجایی که ده سال بعد 25 و نیم سالمه شایدم 26 :| خوب قاعدتا ازدواج نکردم و دوست دختر یا نامزد هم ندارم D: و خوب به فکرش هم نیستم و بیشتر دوست دارم روی پروژه هایی که قراره با یکی از شرکت های بزرگ نرم افزاری انجام بدم تمرکز کنم!

البته ادامه دار می بود منتها دیگه گفتم خسته میشید D:

غیر قابل دسترس به نظر نمیرسن! فقط تلاش به اندازه و بدون کم گذاری رو نیاز دارن برای رسیدن بهشون! :)

پ.ن: امشب حدود ساعت یه ربع به ده اینایی توی باشگاه بودم و روی دچرخه بودم و تازه شروع به گرم کردن کرده بودم که دیدم قمقمه ام از این جایی که براش روی دوچرخه بود  افتاد و خوب حقم داشت اخه یکم براش گشاد بود D: بعد دیدم مادر بزرگم زنگ زد گفت کجایی گفتم باشگاه گفت اها الان زلزله اومد فهمیدی ؟ زنگ زدم مامانت جواب نداد :|||||

بعدا اومدم خونه و کاشف به عمل اومد 4.7 یا 5.2 ریشتر بوده و دوبار به فاصله چند صدم ثانیه بوده و من هیچکدومو نفهمیدم :| البته هیچکی نفهمیدم دور و بریام وی من دفعه اولم نیست نمیفهمم :| فک کنم حسگرای لرزشیم خراب شدن D:

پ.ن2: باشگاهو واسه کمرم میرم دکتر گفته ، حرف در نیارینا D:


به یاد شاد روان مریم میرزاخانی ..
شنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۶، ۰۸:۱۸ ب.ظ


دو روز از اینکه متوجه شده بودم سرطان دارن نمیگذشت و با خودم میگفتم زود خوب میشن و تحت درمانن و اصلا واسه این موضوع آماده نبودم..

خبر فوت نابغه ریاضی ، مایه افتخار علم جهان و ایران و یکی از بزرگترین الگو هام شوکه کننده ترین و ناراحت کننده ترین خبری بود که توی این چند ماه اخیر میتونستم بشنوم ..

  • نگاهی به افتخارات شادروان مریم میرزاخانی در طول زندگی اش:
  1. دوران دبیرستان: مریم میرزاخانی متولد 13 اردیبهشت 1356 به دنیا امده و دوران دبیرستان را در مدرسه فرزانگان تهران (مدرسه استعداد های درخشان) گذراند وی در سال 1373 و 74 موفق به دریافت مدال طلای المپیاد ریاضی کشوری و بعد از آن در سال 1994 در المپیاد جهانی ریاضی هنگ کنگ با امتیاز 41 از 42 مدال طلای جهانی گرفت و سال بعد یعنی سال 1995 نیز در المپیاد جهانی ریاضی در کانادا شرکت رد و اینبار با کسب امتیاز کامل یعنی 42 از 42 رتبه نخست طلای جهانی را از آن خود کرد
  2. دوران دانشگاه: وی دوره کارشناسی ریاضی را در دانشگاه صنعتی شریف گذراند ، او با دریافت بورسیه از طرف دانشگاه هاروارد به آنجا رفت و دوره دکتری خود را در دانشگاه خود را پشت سر گذاشت وی در دانشگاه استندفورد مدرس و استاد دانشگاه بود.
  • موفقیت ها و افتخارات بعد از دوران دبیرستان و دانشگاه: 
  1. موفقیت در انجمن های علمی: او به همراه 9 محقق برجسته دیگر در چهارمین نشست 10 استعداد درخشان نشریه پاپیولار ساینس در آمریکا مورد تقدیر قرار گرفت. به نوشته یو اس ای تودی این فهرست 10 نفره شامل محققان و نخبگان جوانی است که در حوزه های ابتکاری مشغول به فعالیت اند و با این حال معمولا از چشم عموم پنهان مانده اند.
  2. دریافت برترین جایزه ریاضی (فیلدز): میراخانی در سال 1999 میلادی موفق شد راه حلی برای یک مشکل ریاضی پیدا کند ، ریاضی دانان مدت های طولانی است که به دنبال یافتن راه علمی برای محاسبه حجم رمزهای جایگزین فرم های هندسی هذلولی بوده اند و در این میان مریم میرزاخانی جوان در دانشاه پرینستون نشان داد که با استفاده از ریاضیات شاید بتوان بهترین راه را به سوی دست یافتن به راه حلی روشن در اختیار داشت و وی در سال 2014 موفق به دریافت جایزه فیلز بالاترین جایزه ریاضیات جهان شد (فیلدز هر 4 سال یکبار و به افراد زیر 40 سال که یک مسئله حائز اهمیت را در ریاضیات بیان کند اهدا میشود) ، دکتر مریم میرزاخانی استاد ریاضیات دانشگاه استندفورد نخستین بانوی ریاضی دان تاریخ لقب گرفت که توانسته مدال فیلدز را از آن خود کند.
  3. معمای ابعاد گوناگون فرم های غیر طبیعی: وی در تلاش بود تا معمای ابعاد گوناگون فرم های غیر طبیعی هندسی را حل کند در صورتی که جهان از قاعده هندسه هذلولی تبعیت کند ، ابتکار وی به تعریف شکل و حجم دقیق جهان کمک خواهد کرد

و خیلی چیزای دیگه در مورد زندگیشون و سختی ها و موفقیت هاشون هست که میتونید برید و از اینترنت و ویکی پدیا مطالعه کنید ..

واقعا دیگه حرفی ندارم بزنم و فقط میتونم الگو بگیرم .. جهان به تو افتخار خواهد کرد ، روحت شاد ..


با رو مخ ترین و بی اعصاب تری حالت آرین چه کنم؟
سه شنبه, ۳۰ خرداد ۱۳۹۶، ۰۹:۰۹ ب.ظ


لعنتی امروز چه فشار مزخرفی رومه

به علاوه کلی برنامه دری که واسه خوندن داشتم به فنا رفت الان مشکل ثبت نام تو مدرسه رو دارم! اه چرا این قدر دنگ و فنگ دارن ، بین دو تا مدرسه موندم دارم تو هر دو ثبت نام میکنم تا یکی قطعی شه تا هفت جد و آبادم اطلاعات میخوان یکیشون هم ناحیه 1 هست خونه ما ناحیه 2 هست پدر گرام هم یهویی زنگ میزنه میگه ثبت نام کن تا فرداست منو هم در جریان هیچی نمیذاره الانم تلفنش آنتن نمیده |:

عوضیا نمره پایانی درسای ریاضی ، عربی و علوم رو همه رو 19/5 ر حالی که توی هر سه تاشون 25 صدم فقط اشتباه داشتم! حتی رفتم برگمو دیدم -_- درسته که توی نوبت دوم یعنی مجموع ترم دوم 20 شدن ولی گند زدن به قسمت پایانی ترم دو به عوضی بودن اون معلم عزیزی هم که مستمرم که 20 شدم 19/5 داد اطمینان خاطر کردم |: ترممو بد تر داد (املا) هر چند مطمئنم 20 میشدم :|  -_- اه هر چند این شنبه گرفتم ولی الان که دقت میکنم خیلی اعصاب خورد کنه -_-

معدل ترم اولم 20 شد ترم دو شد 19/94 جمعا شدن 19/95  |||||:

البته اشاره کنم تماما امتحان های ریاضی توی سالغیر از یکی همه رو "تک" 20 شدم برا همینه خیلی رو مخم رفته این -_-

فقط به خاطر یه درس -_- املا |: 20 میشد معدل کلمم 20 میشد :دی

به همین شیکی رو مخ ترین حالت رفتار با مادر پدر گرام هست ، بابام که ادم بدون هیچ اطلاعاتی ول میکنه رو مامانمم که اصلا نمیتونم حساب کنم در این بارهظ حتی نمیتونم قانعش کنم به بابام زنگ بزنه چون خودم شونصد بار خودم زنگ زم بازم یه چیزی هست :| دفعه بعدی میاد میزندم D:

+ چرا شماره شناسنامه بابام تو شناسنامش ننوشته؟ :||||||

بد ترین قسمتش اینه که تو اوج بی اعصابی هم که دارم این پست رو میذارم فیلم مادر گرام مشول دیدن فیم هندی اعصاب خورد کن هست که آدم خوبه یه خره الاغه نفهمه احمقه و آدم بده باهوش و خوش شانس عالمه |||||:

رسما روانی شدم :\

صبحی هم که از ساعت 8 تا 11:30 کلاس ریاضی داشتیم مخ خود معلم هم سوخت روز قبل هم نتونستم زود بخوام رسیدم خونه تا اومدم کپم رو بذارم داداش گرام تر صدای آهنگو زیاد کرده بود که تا 2 تا خونه اون ور ترو ساپورت میکرد

هیچکدوم هم که ملاحظه ندارن -______- حالا کافیه من باشم :\

از صبح که چشم وا میکنیم تا شب که کپ مرگمونو میذاریم باید کل کل و دعوا داشته باشیم -_-

اعصاب داغون است :| خوب پدر من شما که رفتی تو مدرسه ثبت نامم میکرد منِ خوب دیگه 2 ساعت وقت منم به فنا نمیرفت

حالم داره از همه چی بهم میخوره -_-

مرسی که این چرندیات رو خوندید |:

اشتباهای تایپی هم اگه داشت خودتون بفهمید دیگه -_-

در حدی بی اعصابم که میخوام بزنم اینجارو بریزم پایین تختش کنم |:


احساسات نصف شبی!
شنبه, ۲۰ خرداد ۱۳۹۶، ۰۳:۳۷ ق.ظ


سلام :) خواهشمندم کلا هر وقت آهنگی رو اول پست گذاشتم قبل از رجوع به متن اول آهنگو پلی کنید |:) (البته بعضی اوقات سیا خیلی عر میزنه:| )

بیدار مونده بودم که وینوزمون آپدیت کنم و در کمال رو مخی آپ دیت نمیشه و چی بهتر از نوشتن به جاش.. :)

درسته خیلی وقته ننوشتم ولی میومدم میخوندموتون :) خامشون حتی :دی

Alive - Sia - DownloadLink

اتفاقا این اخیر گاهی غم اگیز گاهی شاد گاهی ناراحت کننده و.. بودن

1- این بخش به دلیل مخاطب دار وشخصی بودن مخفی شده است

1- خوب این چیزیه من معمولا نمیگم اما خوب هر روز بهش فکر میکنم کاش اصلا اتفاق نمی افتاد کاش میتونستم زود تر فراموش کنم اما نمیشه و تا میام یه ذره آروم شم میاد یه بار اعصاب خوردی و عذاب وجدان میزنه تو سرم ، البته واقعا هیچ چیزی هم نبود که بخوام خودمو مقصر بدونم هیچی واقعا ولی نمیدونم چرا اون نمیخواد تمومش کنه... بی خیال شو ، سعی کن درک کنی منم حس خودتو دارم ، تا آخر عمر که نمیتونی این وضعیت رو ادامه بدی :) معذرت میخوام که دوسِت داشتم و داشتی... (مخاطب دار)

2- تسلیت به همه خانواده های شهدای حادثه تهران واقعا غم بزرگیه... واقعا متنفرم از اینکه حالا این اتفاق وحشیانه رخ داده همش حذب های مختلف سیاسی به هم بد و بیرا میگن و انگار سر هم کینه خالی میکنن... جالب تر اینه که همه کشور ها هم (حداقل ابر قدرت های دنیا) نشستن دارن حملات تروریستی که به کشور هاشون میشه رو تماشا میکنن مثل این میمونه دو تا خلافکار بیان تو خونت همه چیو بزنن بشکنن آتیش بکشن و بدزدن و تو یه صندلی بذاری و تماشا کنی و فقط واسه اموالت تاسف بخوری و ابراز همدردی کنی! این مورد واقعا خیلی جای بحث داره...

3- اینکه چند تا چیز باشن که بخوای ادامه بدی اما وقت همه شونو نداری خیلی بده ، همشونم مورد علاقه !

4- المپیاد ریاضی و کامپیوتر و خوندن براشون رو خیلی دوست دارم اما خیلی اذیت کنندست وقتی بچه های المپیادی میگن دیگه نباید به فکر نمره های طول سال و حتی ترم باشی...

5- البته میتونم ورزشو هم انتخاب کنم و کلا بزنم توی خطِ حرفه ای والیبال مخصوصا که هم شرایط فیزیکی هم تجربه قبلیشو دارم اما خوب موفقیت تحصیلی رو پیشتر دوست دارم !

6- از این حالت سردرگمی و دو دلی و بی راهنمایی و کوفت و زهرماری که دارم واقعا بدم میاد!

7 چه میشه کرد باید ساخت و گذر کرد! :)

8- شخصا دوست دارم آهنگی که گوش میدم معنی دار باشه و معنیشو بدونم (اگه به زبان دیگه ای باشه) از آهنگ عاشقانه ای که ریتمش خوب باشه بدم نمیاد! اما از بعضی آهنگای اراجیف چرا :) (البته کاکو بند چون اصلا معلوم نیست چی میگن اراجیف حساب نمیاد :دیییی)

9- همیشه سعی کنید بخندید! این که همش اشک آدم دم مشکش باشه گاهی خیلی اعصاب خورد کنه آدم باید یکمم مقاوم باشه نه اینکه تا باد اومد گریش بگیره :) (البته بعضی موقع ها خوبه ولی کلا...)

10- سعی کنید گاهی فقط درک کنید شاید بی دلیل ، همین :)

+ اگه این پست فاز غم هم داشته باشه هیچ دلیلی به اینکه الان خنده به صورتت نباشه نمیشه |: :))))