×
Music: Yanni - Felitsa | گذاشته شده در 96/07/23 

دنیاى من

دنیای من ، دنیاییست دور از زمین

و در این لحظه است که خود کشى خواهم کرد O.O
جمعه, ۷ آبان ۱۳۹۵، ۰۳:۱۹ ب.ظ


اتفاقى آدرس قبلیه این وب رو زدم و با این صحنه مواجح شدم

و در این لحظه بنده دست به خود کشى خواهم زد O.O


ادامه مطلب...

از همه شان بدم می آید...
چهارشنبه, ۵ آبان ۱۳۹۵، ۰۶:۴۹ ب.ظ


از همشان بدم می آید

از همه آن چیز هایی که مرا به یاد بچگی هایم می اندازد...

حتی سه سال پیش...

مانند این آهنگ ، زمانی که بچه بودم و هنوز دبستان میرفتم برادرم هر از چند گاهی پخشش میکرد...

Singer: Katy Perry

Song: The One That Got Away

Link source: arian-az.com/wp-content/uploads/2016/10/07.The-One-That-Got-Away.mp3


کاش میشد گفت بیخیال دنیا و مردم و...
دوشنبه, ۳ آبان ۱۳۹۵، ۱۲:۰۶ ب.ظ


سرما خوردم :|

به طرز بد جورى گلوم داره درد میکنه ، سقف دهنم و ابتداى گلوم به قدری میسوزه و خشکى میکنه که آبجوش خالى میخورم هم خوب نمیشه -_-

از دیروز ساعت هاى هفت این علائم شروع شدن تا امروز بد تر شدن!

و من خر هم رفتم مدرسه ! ولى ساعت ده و ربع زنگ زدن به بیان دنبالم

برادرم ساعت یازده اومد دنبالم :|

دلیل این که امروز خواستم برم مدرسه این بود که چون هفته پیش هم همین دو شنبه به دلیل این که یادم نمیاد :\ فک کنم آزمایشى چیزى داشتم ، نرفته بودم مدرسه و میخواسم امروز کلا مطاعات رو برم

ولى از اونجایى که مطالعات زنگ آخر بود و من زنگ اول و دوم رو رفتم پس نتیجه میگیریم که خاک تو سرم کاشکى نمیرفتم حداقل :\

هى با خودم میگفتم که نرم معلم شاکى میشه و... خوب به درک بشه -_-

بچه ها هم که برن بمیرن :\

اه ، اعصابم خورده -_-

گلومم درد میکنه ، سرگیجه هم هست :\ ، سر دو زنگ اول هم که از تب کلا بیدار نبودم -_-

من برم بخوابم ببینم بد تر میشم یا بهتر -_-

مرسى اه


از مهم ترین شروط اولیه براى شروع درس خواندن! D:
دوشنبه, ۲۶ مهر ۱۳۹۵، ۰۵:۵۲ ب.ظ


یکى از واجبات براى شروع درس خوندن همینه -_-

البته ایشون آب گل نیستن! قهوه هستند -_-

نمیدونم چرا احساس میکنم قهوه ش خیلى بیشتر از اون چیزى شد که باید میشد :\

کلیش هم هنوز حل نشده -_-

ایشالا همتون بدون اینکه خواب برید بتونید درستونو بخونید :))))))

پ.ن: اون یرنامه بالاى تصویر هم مال یکى دو سال پیشه هنوز از زیر شیشه میزم برش نداشتم ، خیلى مختونو روش نسوزونید :))


زمانى حوصله سر بر میشود :)
يكشنبه, ۲۵ مهر ۱۳۹۵، ۰۷:۳۸ ب.ظ


وقتى معلم زیست زیادى زر زر میکنه :دى

به نظرم درس کار و فناورى خیلى درس مسخره اى هست :\

بخش کامپیوترش که اینقدر آسون و چرت و مسخره و تحقیر آمیز هست برام که دوست دارم برم نویسنده کتاب رو بزنم :\

تو گارگاه کامپیوتر در حدى بودیم که بچه ها نشستن بعد از کار کانتر (یه بازى مسخره که نمیفهمم از چه چیزش خوششون میاد :| ) بازى کردن -_-

معلم زیستمون هم عوض شد اون قبلیه خودش گفت نمیاد :| ولى داره به هشتمى ها درس میده :\

خیلى بهتر از این بود خدایى -_- هم جوون تر هم باحال تر ، این چیه مرتیکه پیر خُشک مترسک :|

شیمى امروز آزمایش داشتیم ، معلم میخواست وسایل و مواد رو بیاره تو کلاس بعد همین که داشت از کلاس خارج میشد گفت: آرین کو تو بیا ! و منم عین این حمال ها همراش رفتم آزمایشگاه بشر و منیزیم و لیتیوم و اینارو آوردم -_-

و بعد از کلاس هم عین این حمال ها شستمشون و بردشمون سر جاش :\

افتضاح ترین حس رو سر کلاس شیمى دارم زمانى که دبیر دو ساله که تا حالا اول کلاس صدام نکرده که ازم درس بپرسه :| و وقتى بقیه میرن و عین خر تو سوالش میمونن حرصم میگیره :\

دارم واضح بهش میگم آرایش الکترونى رو بنویس دیگه لامصب ، عین بز در و دیوارو نگاه میکنه :\

البته این حس رو فقط برا شیمى دارم وگر نه اصلا دلم نمیخواد مثلا دبیر ادبیات صدام کنه ازم درس بپرسه :\

امسال کلا به این اخلاق معاونا عادت کردم که سر صف وقتى بچه ها همه حرف میزنن و من فقط عین بز به چشاى معاون زل میزنم که زر زراشونو گوش کنم میگن: آقاى "فامیل"

و بعد از این همه بچه ها عین این گل آفتاب گردوند روشونو میکنن به من و بعد ساکت میشن :|

امسل مثل اینکه خیلى تو دیدم :\

این هفدمى ها امسال تازه به جمع ما پیوستند هر کدومشون از کنارم رد میشن میاد سپر به سپرم رد میشن و کلشونو به معناى این که خیلى بلندى تا آسمون خم میکنن :\

امسال هم مثل سال هاى گذشته و گذشتش تقریبا از همه بچه هاى مدرسه حداقل یه بار کلمه "دراز" رو شنیدم :\

از حسودیشونه عاخه از این قد هاى رشید ندارن :دیییییییییییى

امسال صندلیم ردیف آخر کلاس به صورت تک نفریه...! :)

کلا رابطه خوبى نمیتونم در این بابت ها بر قرار کنم با هم کلاسی هام! خوب از یه لحاظى تنهایى نشتن خوبیش اینه که به درس گوش میدى از یه لحهظى هم بده و وقتى وسط درس خسته میشى دیگه کسى کنارت نیست که چرت و پرت بگین یه ریفرش بشى واسه مبحث بعدى :دى

خیلى ناراحتم ! و حالم خرابه! دو سه تا پست غم انگیز خویشتن پندارانه دارم که حرف دلمن و فقط میتونم پیش نویسشون کنم :(

کارم شده هر شب گوش دادن سه چهار تا آهنگ تکرارى...

با خودم شرط کردم که اگر کنکورى تا زمان من وحود داشته باشه ، باید در رشته ریاضى ، شیمیشو صد در صد بزنم :\ و ریاضى فیزیکشو بالاى شست :|

نمیدونم چرا امسال الجصلا فیزیک رو نمیفهمم ! معلم که همونه ، شاید من تغییر کردم! یا شاید هم چون ساعت آخره بعد از چهار ساعت ادبیات :\

سر زنگ هنر که زنگ اول بود دبیر اسممو صدا کرد و گفت کارتو بیار...

دفترمو که بردم و به طرز خسته اى گفتم بفرما اینم از فضاهاى خالى و پر که گفتین فقط من تویه کادر کشیدم!

جواب داد: چرا یکى؟

گفتم پس چند تا؟

گفت دو تا

اومدم بگم چرا دو تا؟ با خودم فکر کردم اونم حتما میگه پس چندا :\ بنابر این منصرف شدم و گفتن:

صرفه جویى در مصرف جا کردم دیگه این فنجونه تو کادر داخل فنجون رو بنفش زدم یعنى فضاى پر و بیرونشو آبى زدم یعنى فضاى خالى اینجورى نصف صفحه الکى هدر نمیره! :\

اونم گفت حالا منم تو نمره صرفه جویى میکنم که هدر نره :\ بعد اول یه صفر گذاشت (:|) بعد یه نگا به من یه نگا به دفتر یه نگا به من و داد پونزده :\

خیلى خستم الانم دارم میرم کلاس موسیقى بدون این که خیلى تمرین کرده باشم -_-