سلام ، خوبین؟ امید وارم که خوب باشین :)
برای خودمم بستن اینجا و رفتن و ننوشتن واقعا سخته، ولی خب ، کلا یه جوری شده که دوست دارم یه مدت محو شم و جایی نباشم!
ولی خب نخواستم اینجا رو پاک کنم چون برام خیلی با ارزش تر از ایناست که نابودش کنم بالاخره خاطرات سه چهار سال وب نویسی توشه ! :))
برای همه آرزوی موفقیت دارم لطفا دعا کنین تو یه سری موارد پیش رو موفق باشم ، بدی خوبی هم دیدین حلال کنین :)
خلاصه گفتم بی خدافظی نرم زشته .. :)
به امید روزی که برگردم :))
دنیای من ، دنیاییست دور از زمین
نمیدونم چرا خوابم نمیبره اصلن :|
الان ساعت پنج صبحه و من با تبلتم دارم این پستو میذارم :|
لامصب چشم رو هم میذارم از نوزادیم تا ده سال بعد ، خاطره ها و اتفاقات خوب و بد همه میاد تو مخم !!! :|
کسی راه حلی چیزی نداره؟
باشد که رستگار شوم ^_^
خیلی خسته ام
واقعا حال زندگی کردن هم ندارم...
من خودم آدمی هستم که اصلا دوست مدارم پست غم گین بذارم
اما واقعا داغونم...
من تو سن 14 سالگی این جوریم وای به حال این که بشم بیست سی ساله...
خیلی آدم عصبی ، تنها و بی حالی هستم...
از روزی هم که یادم میاد بابا مامانم قرص می ریزن تو حلق من :|
ساعت چهاره صبحه
و من هنوز بیدارم :|
دلتون بسوزه شما خوابید من بیدارم :| می تونم استفاده کنم از این زمان :|
فیلم میبینم بازی می کنم ، دلتون بسوزه :||
امروز ظهر شوید پلو بی گوشت خوردم :|
خیلی هم خوب :|
تا چشاتون دراد :||
کامل هم نخوردم تازه جا نداشتم :|||
