×
Music: Yanni - Felitsa | گذاشته شده در 96/07/23 

دنیاى من

دنیای من ، دنیاییست دور از زمین

فقط وقتی نیاز به چراغ پیدا میکنی که نور کم باشه...
دوشنبه, ۲۹ شهریور ۱۳۹۵، ۱۰:۵۴ ق.ظ


فک کنم بخشی از احساسمو خود آهنگ بیان میکنه...

پلی کنید و بعد متن رو بخونید...



Let her Go - Passenger


Well you only need the light when it's burning low
تو فقط وقتی به چراغ احتیاج پیدا می کنی که نور کم باشه


Only miss the sun when it starts to snow
فقط وقتی داره برف می باره دلت برای خورشید تنگ میشه


Only know your lover when you let her go
فقط وقتی گذاشتی معشوق ت بره متوجه ش میشی

Only know you've been high when you're feeling low
فقط موقعی که ناراحتی متوجه میشی که یه روزی خوشحال بودی


Only hate the road when you're missin' home
فقط موقعی از جاده متنفر میشی که دلت برای خونه تنگ شده باشه


Only know your lover when you've let her go
فقط وقتی گذاشتی معشوق ت بره متوجه ش میشی


And you let her go
و میذاری بره

Staring at the bottom of your glass
به ته لیوان ت خیره میشی


Hoping one day you will make a dream last
و امیدواری که یه روز بتونی آرزوت و بدست بیاری


The dreams come slow and it goes so fast
خیلی طول می کشه که یه آرزو رو بدست بیاری ولی خیلی رود از دست میره


You see her when you close your eyes
فقط موقعی می تونی اونو ببینی که چشمات و بستی


Maybe one day you will understand why
شاید یه روز دلیلشو بفهمی


Everything you touch all it dies
به هر چیزی که دست می زنی می میره

But you only need the light when it's burning low
ولی تو فقط وقتی به چراغ احتیاج پیدا می کنی که نور کم باشه


Only miss the sun when it starts to snow
فقط وقتی دلت برای خورشید تنگ میشه که داره برف می باره


Only know your lover when you've let her go
فقط وقتی گذاشتی معشوق ت بره متوجه ش میشی


Only know you've been high when you're feeling low
فقط موقعی که ناراحتی متوجه میشی که یه روزی خوشحال بودی


Only hate the road when you're missin' home
فقط موقعی از جاده متنفر میشی که دلت برای خونه تنگ شده باشه


Only know your lover when you've let her go
فقط وقتی گذاشتی معشوق ت بره متوجه ش میشی

Staring at the ceiling in the dark
توی تاریکی به سقف خیره شدی


Same all empty feeling in your heart
با همون احساسای خالی توی قلبت


Love comes slow and it goes so fast
بدست آوردن عشق زمان زیادی می خواد ولی خیلی زود از دست میره


Well you see her when you fall asleep
حالا فقط تو خواب اون و می بینی


But never to touch and never to keep
ولی نه برای لمس کردن و نگه داشتن


Because you loved her to much
چون خیلی دوست ش داشتی


And you dive too deep
و خیلی عمیق شیرجه میری

Well you only need the light when it's burning low
تو فقط وقتی به چراغ احتیاج داری که نور کم باشه


Only miss the sun when it starts to snow
فقط وقتی داره برف می باره دلت برای خورشید تنگ میشه


Only know your lover when you let her go
فقط وقتی گذاشتی معشوق ت بره متوجه ش میشی


Only know you've been high when you're feeling low
فقط موقعی که ناراحتی متوجه میشی که یه روزی خوشحال بودی


Only hate the road when you're missin' home
فقط موقعی از جاده متنفر میشی که دلت برای خونه تنگ شده باشه


Only know your lover when you've let her go
فقط وقتی گذاشتی معشوق ت بره متوجه ش میشی


And you let her go
و میذاری بره

Ooooo ooooo oooooo
And you let her go
و میذاری بره


Ooooooo ooooo ooooo
You let her go
و میذاری بره

Because you only need the light when it's burning low
چون فقط موقعی به چراغ احتیاج پیدا می کنی که نور کمه


Only miss the sun when it starts to snow
فقط وقتی داره برف می باره دلت برای خورشید تنگ میشه


Only know your lover when you've let her go
فقط موقعی که گذاشتی بره متوجه معشوق ت میشی


Only know you've been high when you're feeling low
فقط موقعی که ناراحتی متوجه میشی که یه روزی خوشحال بودی


Only hate the road when you're missin' home
فقط موقعی از جاده متنفر میشی که دلت برای خونه تنگ شده باشه


Only know your lover when you've let her go
فقط وقتی گذاشتی معشوق ت بره متوجه ش میشی


Because you only need the light when it's burning low
چون فقط موقعی به چراغ احتیاج پیدا می کنی که نور کمه


Only miss the sun when it starts to snow
فقط وقتی داره برف می باره دلت برای خورشید تنگ میشه


Only know your lover when you've let her go
فقط موقعی که گذاشتی بره متوجه معشوق ت میشی


Only know you've been high when you're feeling low
فقط موقعی که ناراحتی متوجه میشی که یه روزی خوشحال بودی


Only hate the road when you're missin' home
فقط موقعی از جاده متنفر میشی که دلت برای خونه تنگ شده باشه


Only know your lover when you've let her go
فقط وقتی گذاشتی معشوق ت بره متوجه ش میشی


And you let her go
و میذاری بره


پ.ن: نمیدونم چرا ولی دستم رو نوشن نمیاد...

پ.ن2: نمیدونم چرا آهنگامو که تو بیان بارگزاری میکنم کیفیتشون خراب میشه :\

پ.ن3: بعدا تو یه پست شرح حال نویسانه بعضی چیزارو تعریف میکنم... حس عجیبی دارم! نمیدونم خوبم یا بد!؟


کاش همه آدم ها مثل تو بودند
شنبه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۵، ۱۲:۲۵ ق.ظ


کاش همه آدم ها مثل تو بودند

کاش براى رفتن به منزل بقیه هم همانند تو لحظه شمارى و پا فشارى میکردم

کاش با دیدن روى بقیه همانند دیدن روى تو پر از انرژى مثبت و خوشحالى و سرزندگى میشدم

کاش می تونستم با خوردن یه بابونه نبات با کره عسل تو خونه بقیه هم حال کنم حتى خونه خودم!

همون جور که کنارت بودن بهم میچسبه

کاش دست پخته بقیه حتى مامانم مثل تو میبود ، خوش مزه و دل چسب

حتى غذا هاى خوشمزه مامانم هم مشخص است که به دستور العمل هاى تو بوده

کاش همه مثل تو از ته دل و با خلوص نیت براى آدم دعا میکردند... چه اثر میکند دعا هایت...

کاش همه به اندازه تو خوش رو بودند

خدا حفظت کند...

انرژى که عصرى بهم دادید خیلى خوب بود...

با وجود معده دردم تو نستم تو خونت و کنارت دو تا بابونه نبات با کرده و عسل زیاد بخورم و معدم نسوزه...

کاش همه مثل تو درد و دل هاى آدمو با صبر گوش میدادن حتى اگه بر علیه بچه خودشون می بود...

کاش میشد که هیچ وقت از دستت ندهم...

خدا عمر با لذت بهت بده...

عاشقتم مادر بزرگ...

:)


فظاى خیالى ذهن!
چهارشنبه, ۱۰ شهریور ۱۳۹۵، ۰۵:۰۶ ب.ظ


گاه مینگرم به آینده ، به چند سالى بعد ، در ذهنم آینده اى را تصور میکنم آینده اى از جنس پیشرفت ، آینده اى از زنگى از رنگ هاى امید ، آینده اى که مردم نمیگویند سر نوشت و تقدیر ، آینده اى که فرد خودش سرنوشتش را مینوسید...

او که دوست دارد خواننده شود ، فرد دیگرى که در رویاى مهندس شدن است و... مردم در این آینده از شغلشان حراص ندارند... کسى که دوست دار گل فروشى بزند هراص گرفتن کارش را ندارد حراص درامد کم ندارد...

آینده اى خالى از کودکان کار ، آینده اى که یک دین واحد دارد ، دینِ انسانیت...

آینده اى که مردم عقیده هایشان را تحمیل نمیکنند به افکار هم احترام میگذارند

آینده اى که خانواده ها دست جمعى کنار هم نشسته و بگو و بخند میکنند...

آینده اى که در آن خاله زنک بازى معنى ندارد و هرکس سرش در زندگى خودش است...

آینده اى خالى از مریضى ، آینده اى که تقضیه ها سالم است ، آینده اى که در آن کسى مجبور نیست به علت بى پولى از خرید لوازم غذایى خوب عاجز بماند...

آینده اى که تکنلوژى فقط به آسان تر و کارامد تر کردن زندگى کمک میکند نه اینکه جاى آن را بگیرد...

ولى افسوس ، این آینده فقط در فضاى خیالى خالى ذهن من است...


تغییر آدرس! خاطرات جدیدم را به تو میسپارم
سه شنبه, ۹ شهریور ۱۳۹۵، ۱۱:۲۲ ب.ظ


درود مجدد ✋

با همه لطفى که بهم داشتین و میدونم به آدرس قبلى عادت کرده بودین و خودم هم عادت کرده بودم ، اما قلبا خیلى دوست نداشتم اون جورى باشه

تو وب بعضى دوستان لینک بودم و خوب واقعا حال اینکه برم بهشون بگم که آدرس تغییر کرده ندارم!

با تمام خستگى هام و خاطره هام با اون آدرس با این آدرس به نوشتن ادامه میدم :)

هر وقت میام یه پست از ته دلم بذارم باید یه اتفاق پیش بیاد و مجبور بشم پست مربوط به اونو بذارم -_-

آدرس جدید، ساختن خاطرات جدیدم را به تو میسپارم...

:)


از اذیت هاى بیان تا تغییر آدرس
سه شنبه, ۹ شهریور ۱۳۹۵، ۱۰:۴۲ ق.ظ


بعد از این همه مدت که این وبلاگ رو درست کردم و فک کنم دیگه دو سال رو شد یا به زودی میشه و کلا ریش سفیدی شده واسه خودش تو بیان و کلى خاطرات و غیره...

اصل موضوع رو گم کردم!

آهان تو این همه مدت بنده در همون روزى که این بلاگ رو با این آدرس به ثبت رسانیدم دقیقا از دقیقه درم ثبت این وبلاگ تا کنون از آدرس مذکور ناراضى بوده ام :|

و دقیقا از همون دقیقه دوم تا کنون سعى بر تغییر آدرس داشته و در خواست ها به بیان داده ولى قبول نمیکردند :|

تا اینکه پریروز در خواست داده و دیروز که به نگاه خویش جامع عمل پوشانیدم دیدم بهههه امکان تغییر آدرس برام فعال گشته است

اما اکنون همچینى دلم نمی آید آن را تغییر دهم :-/

آخر شما هم به این آدرس عادت نمودید

در وبهاى دوستان آدرس ها که داریم

همه یک شبه به باد خواهند رفت!؟ :|

عاخر بیان تو میمردى همون روز دوم درخواست این حقیر رو قبول میکردى؟

من یک سال و نیمى هست که دارم این جانب رو جر وا جر میدهم و به بیان در خواست ها داده ایمیل ها ارسال کرده و تیکت ها نوشته که چرا درخواست تغییر آدرس من را هى رد میکنید نکبت ها؟ :\

شاید من دویست بار این بلى که موقع تغییر آدرس میگه اگر تخییر بدى تو موتور جست و جو رفوضه میشی و اینور له میشی و اون ور له میشى رو فشرده باشم :|

حتى همان اوایل رفتم وبلاگ جدیدى را به آدرس my-world.blog.ir ثبت نمودم اما دیدم که چه فایده الان همه اینو میشناسن که :|

پس اون وبلاگ بد بخت هم یک سالیست که خالى مانده :-@

حال نظر شما خواننده گرامى که بعضى هاتون یک سال و بعضى بیست وچهار ساعت است که این حقیر را میشناسید چیست عوض کنم یا همین خوب است!؟

فقط زود تر بگین تا بیان پشیمون نشده :-\

:)