×
Music: Yanni - Felitsa | گذاشته شده در 96/07/23 

دنیاى من

دنیای من ، دنیاییست دور از زمین

گاهی دلت میخواهد مثل ...
يكشنبه, ۲۸ بهمن ۱۳۹۷، ۰۱:۴۹ ق.ظ


گاهی هم دلت میخواهد ، محو شوی که محو شوی که محو شوی ...




من ارگ بمم، خشت به خشتم متلاشی!
جمعه, ۲۶ بهمن ۱۳۹۷، ۰۴:۴۵ ق.ظ


زندگی گاهی جالب میگذره ، تو چهارچوب افکارت و خط قرمز هات ، اما گاهی بی قانون میشه و کله خر

البته تو هم تو این کله خریتش نقش اساسی داری هعییی چه میشه گفت

ولی خب! گاهی سعی میکنم از جنبعه های خوب به اتفاقات و اطرافم نگاه کنم ولی گاهی واقها همه چیز کریه میشه برام

میگن بعضی چیزا اقتضای سنته (احساس ، تنش های روزانه ، حساس بودن تو یه برهه خاص و غیره) ولی خب هر چی هست گاهی خیلی آزار دهندست.

گاهی هم خودت کلا اسکل بازی در میاری و حتی دلیلشم نمیدونی! مثلا من با اینکه فردا کلاس دارم و کلا این هفته مثل تراکتور کلاس بودم و کلا شب 4 ساعت به زور خوابیدم الان ساعت 4:23 یهویی نوشتنم گرفت و این دقیقا بعد از حل کردن چند تا سوال و دیدن یکی از قسمت های هری پاتر به صورت رندوم برای نخوابیدن بود !

حتی الان که دارم جمله قبلو میخونم خودمم نفهمیدم چی نوشتم :|

خلاصه زندگی گاهی شخمی پیش میره و فراتر از حد انتظارت همینجوری شخم میزنه به اعصاب و روانت به صورتی که خودتم نمیفهمی این چرت و پرتا ساعت 4:24 صبح از کجات دارن میان بیرون :/

و تو هم فقط همینطوری دستت به تایپ میره بلکه باری که این مدت روت انباشته شده و نمیدونی چجوری و در چه قالبی از کلمات خالیش کنی رو با هر چیزی که همینطوری میاد به ذهنت سعی میکنی خالیش کنی

و این در حالیه که عذاب وجدان این موضوع رو هم داری که چرا نرفتی زود تر بخوابی که مثلا فردا زود تر پاشی بشینی درستو بخونی و یه گوهی خورده باشی بالاخره

جالب اینجاست که تا همین چند دقیقه قبل ، قبل اینکه بیای اینجا چرت پراکنی کنی تصمیم بستن وبلاگتو داشتی و کلا میخواستی محو شی و کلا یه جوری از جلو چشم بعضیا که گاهی میان جلون قر میدن و یا گاهی خودت اتفاقی میری جلوشون بری کنار

البته این بعضیا ادمای بدی نیستن و بعضا باهاشون دوستی یا دوست بودی ولی خب به هر دلیلی یه سری چیزا اتفاق افتاده یه سری تنش ها شایدم روزمرگی های شخصی جدات کرده خلاصه دیگه

تازه دوست هم داری که حتی تا شمارتو عوض کنتی که جز بابا ننه ت دیگه هیچ احد و ناسی دیگه نتونه بهت وصل شه

البته این مورد برای کسی به گشادیت من واقعا کار سخت و فراتر از میزان تنگولیت منه :/

حتی نمیدونی از کی اینقدر تو وبلاگت راحت حرف های بی تر ادبی میزنی :/

+ ولی واقعا حس بدیه که دیگه هیچ کدوم از آهنگات آرومت نکنه ! :)

+ خیلی حس خوبیه که یه آهنگ دیگه که بهش پناه ببری پیدا کنی

+ ولی خیلی حس بدیه که بعد 300 بار گوش دادن اونو هم عن میکنی :/

جالبه که با حل چار تا سوال و یاد گرفتن یه چیز جدید در حدی که دهن بقیه رو هم باهاش میسابی خوشحال میشی و این در حالیه که حتی نمیدونی چی میتونه خوشحالت کنه ! حتی جز این !

و کلا کرک و پرت فر میخوره وقتی اینقدر پارادوکس تو زندگی و خودت پیدا میکنی و نمیفهمی چرا این موقع دارن میان تو مغزت قر میدن :|

خیلی حس بدیه وقتی ندونی چجوری باید ارتباط برقرار کنی و هیچ موضوع صحبتی با کسی نداری جز ریاضیات و برنامه نویسی و اگوریتم و این جور چیزا که اینارو هم فقط با هم کلاسیای المپیادت میتونی بحث کنی و و درک کنن و در مقابل بقیه جواب گو نیست

البته حالا بحث المپیاد نیست قبل از ورود به المپیاد هم همینشکلی بودم تقریبا

و چقدر دلت موقع نوشتن چیزایی که حتی نمیدونی از کجا دارن تراوش میشن میگیره و چشمات فشار یهبغضو تحمل میکنه !

سخته به دوش کشدن فشاری که بهت وارد میکنن یا وارد کردن ، میدونی وقتی این جوری فکر میکنی شاید یکم یه طرفه بیاد ، که ای بابا کامان تو تنها آدم این کره خاکی نیستی که اینقدر چس ناله میزنی

خب میخوام بزنم تورو صننم اصن -_-لا دیگه نمیتونم خوب و بد و درست و غلط بعضی چیزارو از هم تفکیک کنم مثلا همین جاج کردنا ، البته میتونما ولی اینکه مدتی قبل نمیتونتسم تشخیص بدم و چقدر بهم از این طریق ضربه زدن و طول کشید تا شناختم وضعیت رو و حس میکنم تاثر تخمیه خودشو گذاشته

هعیی چی بگم دیگه ، نمیدونم چرا بی ادبی شد حالا ملت خودی ان نیستن ؟ ناراحت میشن نمیشن ؟ البته من کلا اینجا که همش مخاطب خودم بودم کی میخواد بیاد ناراحت شه :/

البته اینجا بی مخاطب تر از اونیه که بخواد آبروم در سطح گسترده ای بره D: ولی خب آقااا بذارین به حال خودم فوحش بدم خب :(

+ وقتی داری مینویسی و احساساتی میشی آهنگای در حال پلی چه زود تموم میشن !!

پ.ن: آهنگ اول پست لایت نیست فقط تقریبا یک دقیقه اولش رو نمیخونه

پ.ن2: اشتباه تایپی املایی چیزی هم دیدین واسه خودتون دیدین من خیلی هم تایپ و املام خوبه -___-

پ.ن3: عه چه جالب عمر وبم پالیندروم شده :)) 1331 پیر شدیم ننه :)