اشعار طنز مدرسه اى من :)
سه شنبه, ۲۱ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۲۸ ب.ظ
به نام خدایى که جان افرید **** ولیکن چنین مدرسه چه بود آفرید؟
شروع شد باز مدرسه **** دینى و علوم و زیست و هندسه
چه سختى ها کشیم در این راه **** چه منفى ها گیریم در اینجا !
که درس پریروز ننوشته اى؟ **** در این چند روز تو علاف گشته اى؟
پس از آن با پس کله اى راهی دفتر شوى **** گمانی کنی که گویا تنبیه شوى
از آن رو که مدریر و معاون دست به تیغ **** تو دادى زنى بسه گیر !
نشد بنویسم آن مشقرا **** نشد نویسم آن حرف را !
سپس با من منى ضایع و داغون **** تو را راهت دهند در کلاس آسون
دوباره این کار گشت تکرار **** دوباره پایت گشت بر دفتر بد بار !
سپس من من کنان راهت دهند تو **** تو تکرار کنى آن کار داغون !
مگر خنگى که این کار تکرار کنی چند **** که حتى هم کلاسیانت بد آیند از تو همى چند!
دگر آن معاون و مدیر را کجا بذارم **** که با همین وضع تو را در داخل کلاس می گذارند
و این بود کار هر روز تو **** ولیکن چی شد آن بخت تو؟؟؟
چو آرین درب و داغون بود از کار تو **** چنان دان دارد غمی از کار تو
اینم یه شعر از من برای شروع سال تحصیلی جدید :)
۲۱ مهر ۹۴ ، ۲۱:۳۰
۲۲ مهر ۹۴ ، ۰۰:۵۶