×
Music: Yanni - Felitsa | گذاشته شده در 96/07/23 

دنیاى من

دنیای من ، دنیاییست دور از زمین

ثبت امروز به عنوان افتضاح ترین روز امسال...!


امروز داغون ترین روزى بود که امسال داشتم و شایدم پارسال ، البته با توجه به زندگیم میدونم هنوز داغون تر هم تو را هست!

از همون اول صبح که بیدار شدن یه دعوان خفیف داشتیم ، بعد سرویس خر نیم ساعت دیر اومد که مجبور شدم با بابام برم ، بعدش اینا به لباس فرم گیر میدادن که من دقیقا اولین روز تو سال بود که لباس فرم نپوشیده بودم و نمیدونم تو طول سال این همه بچه ها نمیپوشیدن به امروز بود فقط؟ بعد داخل رفتیم داخل ساختما مدرسه همه کلاس هارو با هم امتحان میخواستن بگیرن که جا تو سالن کم اومده بود و داخل کلاس ها هم انداخته بودنمون ، من از روى بد شانى افتادم ته گوشه کلاس خودمون بین یه مشت هفتمى و هواى گرم و از اونجایى کلاسمون هم پنجره اى به محیط باز نداره با چراغ روشن بود که چراغ هم یه چراغ از این پر مصرف هاى زرد رو روشن کرده بودن که رنگش زرد تیره بود بعد همچین حالم بد شد که نمیتونستم بنویسم ، بعد از اون هم هر چى تو ذهنم بود پرید انگار سولا کلا نا آشنا بودن و من تا حالا از سرشونم حل نکردم! هر چى روز قبلش خوندم انگار کشک بود... بعد که برگشتن هم این سرویسه زر زر میکرد با اون دعوام شد ، اومدم خونه با برادرم با هم رسیدیم خونه ،، اونم یکم رو مخم راه رفت... تنها قسمت خوبش این بود که یه ساعت بعد از این که اومدم برا اینکه از خودم و... در برم نشستم و بعد از سال ها توى ننه نقلی پست گذاشتم و ورژن جدید یکى از اپلیکشن هایى که ساخته بودمو گذاشتم ولى خوب اون هم یه یه ساعت و نیمى بیشتر طول نکشید... بعدش یکم اومدم تو بلاگ و بعد از چند هفته دوباره روى پروژه اى که میخواستم واسه گرفتن مدرک برنامه نویسى وبسایت بدم کار کردم نمیدونم چم بود خیلى خسته بودم انگار که 48 ساعت پشت هم بدون وقفه دویده بودم... ساعتاى دو دو نیم که ناهارو خوردم دیگه بیهوش شدم تا ساعتای هشت که بیدار شدم

مثل اینکه برادرم با دوستاش رفته بود بیرون و چمیدونم مامانم به بابام گفته بود که فقط بره ببینه دوستاش کین و اینا که پشت تلفن یکم دعوا کردن بعد با برادرم و... دیگه کلا حال و حوصله نداشتم ، مامانمم هر ورى میره یه کارى میکنه هر چى جلو خودمو میگیرم هیچى بهش نگم ناراحت شه فقط میره رو مخم... بابامم که کلا باهاش حرف نمیزنم چون معمولا صحبت هاى ما به دعوا ختم میشه... الانم که هر کى واسه خودش یه وریه و هر از چند گاهى مامانم صدام میکنه که من جوابم یا باشه هست و یا بعدا...!!!

امروز رو به عنوان بد ترین روز امسال ثبت میکنم....

و خوب شما هم مجبور نیستین که این حرفاى منو بخونید پس اگه نخوندید درکتون میکنم و اگه خوندید مچَکر که درداى دلم رو میخونید!

همه گفتندى بگو این نیز میگذرد! / از همه گشتندى و از ما کى مى گذرد؟


دیدگاه ها

آواتاز    sheida gaf میگه:
   ۲۹ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۷:۱۳
اوووووووووووووو من هرروزم این شکلیه البته بدتر از این :///////// بااااابااااا دوستم بخاطر این چیزا خودتو بی اعصاب نکن :) 
آواتاز    پاسخ:
   ۲۹ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۸:۱۲
عهههه؟

چشم  :)
آواتاز    ♠Mãh§â♣ ... میگه:
   ۲۸ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۸:۲۴

منم خوندم :/

 

واسه منم امروز بد بود ولی ن با انوان بدترین روز سال :)

 

هوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووف

آواتاز    پاسخ:
   ۲۸ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۱:۳۸
هوووف  :|
آواتاز    Afshin ☼_☼ میگه:
   ۲۸ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۱:۰۳
اوه اوه چی شده یهو حس وطن پرستی بهت دست داده؟ راستش من زیاد خوشم نمیاد متعلق به چیزی کسی یا جایی باشم این حس از بچگی باهام بوده 
فقط همین ایموجی های اصلی رو گذاشتی؟ خوبه سرعتت کم نشده مال من داغونه
آواتاز    پاسخ:
   ۲۸ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۴:۰۱
والا ما هم متعلق به خودمونیم اما وطنمونم دوست داریم!
آره همین اصلیارو کلا میخواستم قبلا هم رو همینا میخواستم مانور بدم که تو دادى!  :)
سرعت لود وب تو واس من که خوبه !
آواتاز    bahar ... میگه:
   ۲۸ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۸:۰۹
حرفاتوخوندم ولی روزای بدترازاینم خدایی نکرده ممکنه پیش بیاد اینایی که گفتی درسته بدبودن ولی یه وقتایی یه مشکلاتی برات پیش میاد که به خودت میگی کاش همه دردام مثل اون روزبودن /:درهرصورت موفق باشی
آواتاز    پاسخ:
   ۲۸ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۴:۰۲
اون روزا که بیان متوجه میشم که کلا همه چى قصد پودر کردن منو دارن  :|
آواتاز    .....Arefeh ..... میگه:
   ۲۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۳:۵۱
من خوندمشون :)

اشکال نداره باوا واسه همه این روزا که خیلی بدمیگذره هست
آواتاز    پاسخ:
   ۲۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۳:۵۲
واسه من که هر روزش این جوریه ، ولى خوب امروز خیلى شدتش زیاد تر بود...
من کلا همه روز هام توش دعوا و از این حرفا هست حتى اگه تو این روز فرصتى برای خنده پیدا کنم!
مرسى که خوندى :)
آواتاز    بهار پاتریکیان D: میگه:
   ۲۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۳:۴۷
خوندم و آرزوی بهتر شدن دارم واست ..
آواتاز    پاسخ:
   ۲۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۳:۴۹
ممنون ، اگه بهتر شدنى در کار بود پونزده سال کِشِش نمیداد...

ارسال دیدگاه


شما هم دیدگاه خود را ارسال کنید   :)

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی